۱۷ اسفند ۱۳۸۶
شایای بسیار مودب
شایا با مامانش بازی میکنه
شایا: بیفرمایین مانا ، اینو دستتون بکنین
مامان شایا یک لحاف گنده توی دستشه و متوجه شایا نمیشه و از پشت محکم میخوره به شایا و شایا پرت میشه چند متر اون طرف تر
شایا: ببخشید مانا
شایا در حال بازیه
شایا: الان آقای شایا عزیزی میره روی گاو میشینه
شایا و مامان و باباش از جلوی یک پیتزا فروشی رد میشوند
شایا : ددی پیزتا. پیزتا می خوام
مانا به شایا: شایا جون هویج می خوری
شایا درحال بازی: دستم بنده
***
دو سالم تموم شده.20 تا دندون دارم با 13 کیلو وزن و نود و نیم سانت قد
شایا با مامانش بازی میکنه
شایا: بیفرمایین مانا ، اینو دستتون بکنین
مامان شایا یک لحاف گنده توی دستشه و متوجه شایا نمیشه و از پشت محکم میخوره به شایا و شایا پرت میشه چند متر اون طرف تر
شایا: ببخشید مانا
شایا در حال بازیه
شایا: الان آقای شایا عزیزی میره روی گاو میشینه
شایا و مامان و باباش از جلوی یک پیتزا فروشی رد میشوند
شایا : ددی پیزتا. پیزتا می خوام
مانا به شایا: شایا جون هویج می خوری
شایا درحال بازی: دستم بنده
***
دو سالم تموم شده.20 تا دندون دارم با 13 کیلو وزن و نود و نیم سانت قد
نظرات:
<< صفحهٔ اصلی
میخوام پیشنهاد یه آتیشبس یه ماهه رو بدم که تو این مدت کمتر مامان و باباها رو اذیت کنیم تا تعطیلات عید تموم بشه و بعد دوباره با همه قوا، شیطونیهامون رو شروع کنیم...
آپیدم بدو بدو بیاین بخونین که تموم شد...
ارسال یک نظر
آپیدم بدو بدو بیاین بخونین که تموم شد...
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی
اشتراک در پستها [Atom]