Lilypie 3rd Birthday Ticker

۵ اردیبهشت ۱۳۸۷

شایا از دادا و ژیلا یک ساعت مچی به عنوان سوغاتی گرفته که خیلی دوستش داره و حاضر نمیشه که از خودش جدا کنه
مانا: شایا ساعت چنده
شایا: یک و بیست و دو

مانا: شایا ساعت چنده
شایا: سه و بیست و یک


شایا در رستوران هندی یک مرد هندی با کلاه نارنجی رنگ هندی میبینه
شایا: من می خوام بزرگ شدم هندی بشم از این کلاه ها بذارم

شایا ومانا و ددی توی تخت دراز کشیده اند
شایا: فکر میکنم الان بهتره سه تایی همدیگر را بغل کنیم

شایا عاشق سرزمین عجایبه.روزی چند بار این جمله را میگه
شایا: مانا قصه" سه عجابب "را تعریف کن
مانا: کدوم بازیشو بگم
شایا: اول اون گاوه که بازیش خاموش بود بعد ماشین کوبنده ها را بگو

ما که نفهمیدیم یعنی چی
شایا در وقت شیطونی و شادی میگه : ای بلا توخته

شایا درحال بازی به مانا:بیا آجر ها را بچینیم بعد بریم بشور بشور
مانا: مگه پی پی کردی
شایا: مگه جیش کردی

شایا در حال قطار بازی روی دسته مبل: "گمون کردم "که راننده قطار رفته

شایادر هنگام خداحافظی: خدانگهدارتون

شایا درحال بازی: خیلی حال میده

۱۳ فروردین ۱۳۸۷

شایا و ماشین

شایا هر پیکانی را که می بینه فکر میکنه تاکسیه
یک ماشین پلیس پیکان از جلوی ماشین ما رد میشه.مانا میگه : این ماشین پلیسه
شایا: نه .این تاکسیه ببو داره

شایا هر بنزی را که میبینه فکر میکنه ماشین پلیسه

مامان بزرگ به شایا: شایا توی ماشین می خوای بغل من بشینی یا توی کار سیتت
شایا : می خوام بغل کار سیتم بشینم

شایا در دوبی

شایا در فرودگاه دوبی پلیس های دوبی را میبینه که لباس عربی پوشیده اند
شایا به همه مردان عرب میگه: آقای پلیس


شایا در دوبی و داخل تاکسی نشسته و مامان بزرگ داره به شایا خیابان های دوبی را نشان میده
مامان بزرگ: اینجا دوبیه.ما اومدیم دوبی
شایا: "در" دوبی کجاست؟ من می خوام "در" دوبی را ببینم

شایا وارد هر شاپینگ مال که میشه اول میگه: بریم یک نقشه پیدا کنیم .جای بازیشو ببینیم کجاست

شایا در مشهد

شایا مشغوله شعر خوندن برای عمه اش است و یک پسته برمیداره و میخوره
عمه ویدا: شایا یک شعر دیگه هم می خونی
شایا: ببخشید دهنم پره

آرمیتا(دختر عمه 4 ساله شایا) و شایا و مانا مشغول بازی هستند
آرمیتا به مانا: ما گولت زدیم
شایا آرام به روی شانه مانا "میزنه" و با خنده میگه ما گولت زدیم
بعد یک کم فکر میکنه و می پرسه: مانا "گول "چه جوریست

شایا در سیزده بدر

شایا یک توپ جدید خریده و سفت گرفتتش
مانا : شایا بریم دستاتو بشوریم
شایا: نمی تونم دستم بنده

شعر های جدید شایا
لا لا لا لا گل " تن کیو" باباش رفته خونه عمه ویدا
عمه ویدا گشنگه- توش پر از پلنگه -عمه ویدا تن میره- تن میره -تن میره- شیفو شیفو دو دو- شیفو شیفو دو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]