Lilypie 3rd Birthday Ticker

۲۶ تیر ۱۳۸۶

بلا بادا لابا دالابلو با.دارم براتون کتاب می خونم.بک کتابخونی شدم که نگو
به جای تمام کلماتی که نمی تونم بگمشون میگم"د".اینقدر قیافه مامانم باحاله وقتی بهش می گم "د" هزار دفعه با قیافه گیج ازم میپرسه:چی می خوای؟ فلان چیز؟ نه؟ اون یکی؟ من هم مدام میگم"د" ولی طفلکی نمی فهمه
وقتی سرحال باشم و مرکز خرید یا پاساژی رفته باشیم، تند تند و جلو جلو راه میرم و با خودم جرف میزنم ومیرم پهلوی آدمها می ایستم و از پایین زل میزنم به قیافه شون ببینم چه شکلی هستند! هر چند دقیقه یک بار هم گاهی سرمو بر میگردونم ببینم مامان و بابام هستن یا نه
از اونجایی که عاشق ماشین کشدن هستم باید نقاشی هامو ببینین.اول یک منحنی بعد دوتا دایره یعنی چرخ ماشین.بعد چراغ های جلو و عقب ماشینوبعدش هم چراغ بالای ماشین که ببو می کنه.شعاع های دور چراغ ببو را هم میذارم.سفارش تابلو هم قبول میکنم
کسی یک کار بهتر از آب بازی سراغ داره؟چون وقتی مشغولش میشم دیگه با هیچ کاری عوضش نمی کنم.مامانم مدام میگه شایا جون حالا بریم بازی.حالا بریم تمام خانه را جارو بزن(کار مورد علاقه ام).حالا بریم تلفن کنیم به ددی...ولی من هیچ کاری را به اندازه آب بازی دوست ندارم

۱۹ تیر ۱۳۸۶

موارد مختلف استفاده از کلمه با = آب – بیبی تی وی- ماست – پا – باز و البته جند تا جیز دیگه هم داره که الان یادم رفته! شما باید خیلی باهوش باشین تا بفهمین منظور من از کلمه "با" چیه
مامانم:اسمت چیه
من: با دا گاهی هم دا یا
مامانم: شا
من: دا
مامانم: فامیلت چیه؟ع
من: زیزی
مامانم: اسم ددی چیه؟منو
من: چی
مامانم: ببلی بوزی
من:بععععععع
مامانم: دنبه داری
من:نعععععع
مامانم:پس چرا میگی
من: بعععععع
از بازیهای مورد علاقه ام که با مامانم هر روز روزی چند بار انجام میدیم
الکم و دولکم. چرخ و فلکم(من دور خودم می جرخم).دست دست دست. پا پا پا(پاهامو محکم به زمین می کوبم).پنجه. پاشنه(این قسمت را ختما باید ببینین که زانوهامو خم می کنم و دستام را هم از آرنج جمع می کنم و بقیه کلی به این حرکتم می خندن!) جاها عوض- این قسمت را جیغ می زنم و دور خانه میدوم.البته تمام این حرکات با همراهی مامانم صورت میگیره

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]