۵ اسفند ۱۳۸۷
شایا از وقتی فهمیده که داره خواهر دار میشه:
شایا: خواهرمو بیارین شبا توی اتاق من بخوابه.بزرگ که شد براش یک اتاق پیدا میکنیم!
شایا : من وقتی بزرگ شدم دوستمو توی رحمم میذارم تا بزرگ بشه!!
شایا عاشق رنگ زرد و بنفش و سیاهه.
شایا عاشق شماره 4 است.طوریکه دلش می خواد در مسابقه دو شرکت کنه و برنده بشه و چهارم بشه!!
شایا وقت با
شایا به مانا: مثلا خانه ما طبقه چهارم باشه!
شایا یک ماهه که به مهد کودک میره و دوستای زیادی پیدا کرده مثل ارشاد و رادین و مانی و وندا و... و اسم معلمش هم مونا جونه.
شایا: خواهرمو بیارین شبا توی اتاق من بخوابه.بزرگ که شد براش یک اتاق پیدا میکنیم!
شایا : من وقتی بزرگ شدم دوستمو توی رحمم میذارم تا بزرگ بشه!!
شایا عاشق رنگ زرد و بنفش و سیاهه.
شایا عاشق شماره 4 است.طوریکه دلش می خواد در مسابقه دو شرکت کنه و برنده بشه و چهارم بشه!!
شایا وقت با
شایا به مانا: مثلا خانه ما طبقه چهارم باشه!
شایا یک ماهه که به مهد کودک میره و دوستای زیادی پیدا کرده مثل ارشاد و رادین و مانی و وندا و... و اسم معلمش هم مونا جونه.
اشتراک در پستها [Atom]