۱۰ تیر ۱۳۸۷
شایا و نقاشی های 2 سال و 4 ماهگی
این یک موشک است که داره به سمت آسمان میره.پنجره های گرد داره و از انتهاش دود در اومده
اگه گفتین این چیه؟ همونی که پهلوی کله موشکه کشیده شده
یک راکت بدمینگتونه که دسته هم داره و دایره های روش همون سوراخ سوراخ هاش هستن
این هم که یک آدم سبزه
۷ تیر ۱۳۸۷
مانا : شایا جون تولد ژیلا( مامان بزرگ) نزدیکه.به نظر تو کادو چی براش بخریم که خوشحال بشه
شایا: یه اسباب بازی خیلی بزرگ که موتور داشته باشه و راننده اش هم کپلی باشه
شایا: یه اسباب بازی خیلی بزرگ که موتور داشته باشه و راننده اش هم کپلی باشه
۱ تیر ۱۳۸۷
اشتباهات افلاکی
ساعت 8 شبه و هوا هنوز روشنه.شایا از شیشه ماشین بیرون را نگاه میکنه و ماه را در آسمان میبینه
شایا: ماه " اشتباه" کرده که اومده تو آسمون.آخه هنوز هوا روشنه
ساعت 8 شبه و هوا هنوز روشنه.شایا از شیشه ماشین بیرون را نگاه میکنه و ماه را در آسمان میبینه
شایا: ماه " اشتباه" کرده که اومده تو آسمون.آخه هنوز هوا روشنه
۱۹ خرداد ۱۳۸۷
شایا در شمال
منوچهر: بادبادکت را می خواهی چه کار کنی؟ شایا: هوا
شایا در باشگاه بیلیارد داره بازی بیلیارد نگاه می کنه و بلند بلند گزارش میده
شایا: مانا نوبت اون آقاهه است که سیاه پوشیده.می خواد به توپ گرمز بزنه. نشد. مانا نشد
نوبت اون آقاهه است.نشد.نشد
شایا: الان باد میاد و ما خوشحال میشیم
شایا در جنگل: این بابا هزار پا هه و این هم نی نی هزار پا
در تله کابین نمک آبرود
در ساحل دریا - هتل هایت خزر
اسب سواری در جنگل نور
شایا و هزار پا
بقیه باشه برای پست بعدی!ه
اشتراک در پستها [Atom]