Lilypie 3rd Birthday Ticker

۶ دی ۱۳۸۶

اصرار زیادی میکنم که کارهامو خودم انجام بدم و وای به روزگار کسی که بخواد به من کمک کنه!!خندیدین نه؟ هه
حرف زدنم خیلی خوب شده و همه چیز میگم و جمله های طولانی می گم فقط گاهی وسطش مکث می کنم تا کلمه مورد نظرم را پیدا کنم و لب هامو جمع می کنم و قکر میکنم
شعر می خونم
بیخواب بیخواب شاشا نون چیمه سیاتو تنبون
بخواب بخواب شایا جون چشم سیاتو قربون
گاهی هم با یک شعر شروع میکنم و با یک شعر دیگه تموم میشه!البته همه ،همه حرف هامو نمی فهمن و واسه همین مامانم به عنوان مترجم مخصوص من عمل میکنه
هنوز هم به خودم میگم شاشا.گاهی که می خوام دل مامانم را به دست بیارم صداش میزنم مانا خوشدله.یعنی مانا خوشگله.گاهی به ددی هم میگم ددی خوشدله
نمونه حرف زدنم با تلفن با مامان بزرگم
الو ژیلا به به دادا درست. بعد... دادا به به بخور. بعد بیا خونته ما. با شاشا بازی. خدافظ
دوستای جدیدم: عمو تورج خاله مینا

نظرات:
شایا جونم چرا عکسای فرانسه رو نمی ذاری؟
 
سلام دوست من
اگه تو هم به خاطر استفاده گاه و بیگاه از حرفایی که به نظر مامان و باباها بده، باهشون مشکل داری، حتماً تجربه منو در این مورد تو وبلاگم بخون. منتظر نظرت هستم.
 
به مازیار: به بابام گفتم.چشم
به مزدا: از نظر مامان و بابای من هیچ حرفی بد نیست! در هر صورت آدرست را ندارم که بهت سر بزنم
 
ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]