shaya

۲۰ مهر ۱۳۸۶

اکثر کلماتی که می شنوم را می تونم تکرار کنم ولی همچنان اگه نتونم چیزی را بگم به جاش از کلمه "دیده" استفاده میکنم.دیده یهنی هم چیز هایی که گفتنش سخته
اسم دوستام و خاله ها و عموها و خلاصه همه را یاد گرفتم.بهترین دوستم هم در حال حاضر پدر بزرگمه.تا مامانم گوشی تلفنو بر میداره ازش می خوام که به دادا زنگ بزنه.بابام 4 روز رفته بود ارمنستان.من هم تا می تونستم با دادا و ژیلا بازی کردم.2 روز آخر مدام به مامانم می گفتم ددی بیاد
تلفن خرف زدنم هم باحال شده .گوشی را می گیرم و میرم توی اتاقم با تلفن صحبت میکنم خوشم نمیاد جلو مامان و بابام با تلفن حرف بزنم!گاهی هم جلوی آینه با تلفن حرف میزنم
مرسی خاله ندا و خاله فرانک که روز کودک را بهم تبریک گفتین
نقاشی هم خیلی دوست دارم .2 تا از کارهامو براتون می ذارم
این یک چشم چشم دماغ دههن یه جردو است

این هم دو تا ماشین پلیسه که نسبت به هم سرو ته کشیده شده اند.هر کدوم 2 تا چرخ دارن و به خط های چراغ آژیر بالای ماشین ها هم لطفا دقت کنید

# ارسال توسط shaya : ۹:۳۶ قبل‌ازظهر

نظرات:

من قربونه اون نقاشیهات برم معلومه به سبک رئال خیلی علاقمندی . در آینده خیلی نزدیک حتما بفکر نمایشگاه گروهی باشیم. شایا جان هر وقت به دادا تلفن زدی بعدش از دادا خواهش کن که شما رو به داخلی من 712 وصل کنه من خیلی دوست دارم که صداتو بشنوم از دور هزاران بار می بوسمت بووووووووووووس

# ارسال توسط

ناشناس : ۷:۳۸ قبل‌ازظهر

مرسی خاله فرانک عزیزم

# ارسال توسط

ناشناس : ۳:۴۱ بعدازظهر

مرسی خاله فرانک عزیزم

# ارسال توسط

ناشناس : ۳:۴۱ بعدازظهر

شایای باهوش و دوست داشتنی من ، من نقاشی هاتو دنبال می کنم
پس حتما بقیه نقاشی هاتو که می دونم اونها هم فوق العاده هستند ، برامون بذار اینجا
یه مااااااااااچ چرایی:D

# ارسال توسط