Lilypie 3rd Birthday Ticker

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶

یه شعر یاد گرفتم
مامانم: یه توپ دارم
من: قققققققق- یعنی قلقلیه
مامانم: سرخ و سفید و
من: ده – یعنی آبیه
مامانم: می زنم زمین
من دو تا دستامو میبرم هرا یعنی هوا میره
مامانم: نمی دونی تا کجا میره
من این توپو
من: ده – یعنی نداشتم
مامانم:مشقامو خوب
من: ده – یعنی نوشتم
مامانم: بابام به من پری داد
یه توپه
من درحالیکه می خندم و سر و دستمو تکون نکون می دم: قققققققق – یعنی قلقلی داد
دیگه اینکه مامانم بهم میگه: تو خوشگل کی هستی
من : ماما
مامانم: تو ناز ناز کی هستی
من: ماما
دارم تمرین نشستن می کنم. اوایل یه چیزی را نشون می کردم و تا پشتمو می کردم تا روش بشینم نمی دونم چرا زیادی می چرخیدم یه جای دیگه می نشستم!ولی دیگه یاد گرفتم چقدر باید بچرخم. عاشق پله هستم و سطح شیبدار تا ازش مدام برم بالا و بیام پایین
امروز هم با سینا و مازیار و رادین و تارا و رادین(2) رفتیم پارک و کلی با هم بازی کردیم.با آدم بزرگا هم کلی بازی عمو زنجیر باف و موش و گربه و ... کردیم. برای اولین بار هم رفتم استخر توپ(البته توی بغل مامانم).مرسی رادین جون که منو مهمون کردی

نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]