Lilypie 3rd Birthday Ticker

۲۱ اسفند ۱۳۸۵

توی راه رفتن خیلی پیشرفت کردم.دیگه همه جای خونه را تنهایی می تونم برم ولی خوب گاهی هم زمین می خورم و خیلی دردم میاد.علاقه زیادی هم دارم که یه شیئ خیلی سنگینو به زور دنبال خودم بکشم!به
صداهای ق و گ یا یه چیزی بین ایندو را هم دارم تمرین می کنم.مثلا یاد گرفتم که کلاغ می گه قارقار یا ماشین می گه قان قان
اینها هم لیست کلماتیه که تا حالا یاد گرفتم ( اونایی که الان یادمه می نویسم).به
ددی= ددی
مامان= ماما و گاهی هم ممممممممبابا
بادکنک= ببون
غذا= به به
ژیلا= ژژژژژی
بیبی تی وی= ببی
بم (شخصیت یک کارتون بیبی تی وی)= بم
بغل=(اگه خیلی بهم اصرار کنن که بگو) ب
ببعی چی میگه= بعععععع
گاوه چی میگه= ماععععععع
کلاغه چی میگه= قا قا
پیشی چی میگه= او. که مثل میو تلفظ میشه
شیرو پلنگ چی میگن= آآآآآآآ
هاپو چی میگه= باه باه
پوه(یک خرس کارتونی)= بوه
ساعت چی میگه= آ ا
جیش=جیش
ماشین چی میگه= قان قان
آمبولانس و آتش نشانی و ماشین پلیس= ببو
هواپیما= اووووووو
کانگورو=نچ نچ
هورا= آآآآآآآآآآآآ
خر و الاغ و گورخر = عینه صدای خود خرو درمیارم ولی آخه چطوری بنویسمش
خیلی چیزها روهم اداشونو در میارم. مثل پروانه که پرپر می زنم. یا پلیسه که به ماشین ها میگه وایستا.کلا بقیه
حرفهامو با دست و اشاره و اه اه می گم.تازگیها دارم غذاهای مختلفو مزه می کنم و خلاصه هر می بخواد چیزی بخوره باید به من هم بده .تازه دوست داره خوده غذاشونو بذارم توی دهنشون.مثلا یه تیکه گلابی(که خیلی دوست دارم)بر می دارم اول باهاش بازی می کنم و می کشمش به فرش ببینم چه حسی داره بعدش به مامانم از روی محبت اصرار می کنم که دهنشو باز کنه و بخورتش! آخه من خیلی با محبتم. مدام مامانمو بوس و ناز می کنم . حتی سر مامان بزرگمو(که خیلی دوسش دارم) می گیرم و مبارم نزدیکه لپ مامانم تا مامانمو بوس کنه



نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]