۱ آبان ۱۳۸۵
هفته پیش دو بار رفتم استخر.خیلی کیف داد و کلی شنا کردم.یعنی مامان یا بابام زیر شکمم را می گرفتن و من هم دست و پا می زدم. دفعه اول که رفتم تو آب سرم را آوردم نزدیک آب و مثل یه پیشی کوچولو آب را لیس زدم ببینم چه مزه ای می ده! یه روز هم رفتیم پارک نیاوران تا من صبحانه ام را تو پارک بخورم که یه پیشی اومد پهلوم و من اولش ازش خوشم نیومد ولی بعدش هی به پیشی گفتم منو بغل کنه ولی نکرد
عاشقه بازی های هیجانی هستم.مخصوصا وقتی با ژیلا بازی می کنم خیلی بهم خوش می گذره چون همه بازیهاش هیجانیه.شعر و آهنگ های تند دوست دارم و وقتی برام دست می زنن از خوشحالی دو تا دستامومی کنم توی دهنم
بعضی شب ها توی بغل بابام می خوابم یعنی سرمو می ذارم روی دستش و پتو را می کشیم روی جفتمون و باهم می خوابیم
عاشقه بازی های هیجانی هستم.مخصوصا وقتی با ژیلا بازی می کنم خیلی بهم خوش می گذره چون همه بازیهاش هیجانیه.شعر و آهنگ های تند دوست دارم و وقتی برام دست می زنن از خوشحالی دو تا دستامومی کنم توی دهنم
بعضی شب ها توی بغل بابام می خوابم یعنی سرمو می ذارم روی دستش و پتو را می کشیم روی جفتمون و باهم می خوابیم
اشتراک در پستها [Atom]