shaya

شایا جونم
قربون صورت ماهت برم چقدرخوشحالم که هر روز میتونم تو را در کامپیوتر بینم. ماشااله چقدر بزرگ شده ای. هر روز اول از همه وبلاگ تو رو باز می کنم که ببینم چیز تازه چی گفته ای؟ جای جدیدی رفته ای یا نه ؟ وبا دختر جدیدی آشنا شده ای یا نه؟ میدونی شایا جونم باید یک سفر بیایی به دیار فرنگ و دخترهای فرنگی رو هم امتحان کنی! به این ترتیب ما هم تو را از نزدیک می بینیم و می تونیم تو را در آغوش بگیریم

از قول من به مامان و بابات بگو که حرف های زیبای تو را بیشتر بنویسند تا ما بیشتر لذت ببریم. راستی می دونی من کی هستم؟ من عمه ملی هستم. من عمه ده تا برادرزاده خوشگل و جیگر هستم که تو عزیزم دهمی هستی. عاشق همتون هستم اما شنیدی میگن بادوم خوشمزه است ولی مغز بادوم خوشمزه تره!
میدونی وقتی تو دل مانا بودی عکست را دیده بودم ولی حالا کجاو اونوقت کجا
یک دنیا می بوسمت و منتظر عکس های بیشتر و حرف های بیشترت هستم
عمه ملی
 

شایا جونم
امروز نیم ساله شدی یعنی شش ماهت تمام شد
تبریک به ماناومنوچهر
تولد گرفته بودی
چه کیک خوشمزه ای داشتی
حیف که خودت لب نزدی
البته امشب که شیر مانارابخوری میفهمی که چی میگم
امروز 6/6/85 بود یعنی جفت شیش اوردی ودر خونتو بستی
البته مارا بردی تو و در خونتو بستی
به امید دیدن شیش سالگیت و66 سالگیت
واقعا که چه رویی دارم
قربانت دادا